محل تبلیغات شما
خاله تازه بچه دار شده بود که برایش مهمان آمد، از آن مهمان های ویژه که نمی خواهی جلویش هیچ کم بیاوری، همین شد که صدایم کرد تا این نیم ساعت فاصله بین شهرهایمان را نادیده بگیرم و به کمکش بشتابم، راهی شدم. مهمان ها آمده اند و توی انتخاب غذا و مخلفات سفره ی رنگارنگ گیر کرده اند و بسنده کرده اند به یکی دو تا از غذاها و من و خاله تمام قد تعارف می کنیم تا نتیجه زحماتمان را با خالی شدن سفره از غذا و خوش اشتهایی مهمان ها ببینیم.

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم...

این قرارمون نبود که... عشقو تو دلم بیاری، جا بزنی واسه قلبم، جای خالیتو بذاری...

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر...

مهمان ,اند ,ها ,کرده ,سفره ,غذا ,غذا و ,کرده اند ,مهمان ها ,اند و ,تا از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها